شنبه ۲۶ آبان ۱۳۸۶ - ۰۴:۴۰
۰ نفر

آرش حقیقی: تمام شد؛ بالاخره تمام شد. همه گمانه‌زنی‌ها و شک و تردیدها و مجادلاتی که این چند وقته، سر خیلی‌ها را به خود گرم کرده بود، تمام شد و یک بار دیگر، میزبانی جام جهانی به قاره آمریکای جنوبی رسید و برزیل – دارنده جام ژول ریمه و قهرمان 5 دوره از مسابقات جام جهانی فوتبال - پس از 64‌سال، یک بار دیگر، پذیرای بزرگان فوتبال دنیا خواهد بود.

 اما این گزینش از سوی فیفا که به نظر می‌رسید تصمیم نهایی‌اش از خیلی قبل گرفته شده بود، واکنش‌های بسیاری را برانگیخت و باعث پدید آمدن بحث‌های بسیاری شد. در واقع این آخرین دوره جام جهانی بود که تعیین میزبانی‌اش، براساس قانون چرخش میان‌قاره‌ای فیفا انجام شد و به گفته سپ‌بلاتر، از دوره دیگر، این قانون تعدیل می‌شود تا به احتمال زیاد میزبانی جام جهانی 2018 به انگلستان برسد.

چرا نه؟
کلیشه‌وار آغاز کنیم؛ یکی از جملات پرکاربرد کتاب‌ها و گفتمان‌های فوتبالی این است: «برزیل زیباترین فوتبال را بازی می‌کند». اینکه منشأ این جمله کجاست و دیدگاه پشت آن دقیقا چیست و از چه زمان باب شده را نمی‌توان تحقیقا مشخص کرد اما به هر حال، قهرمانی‌های تیم برزیل در جام‌های جهانی 58 و 62 و درخشش ستارگان جوانی چون پله که آن سال‌ها با تکنیک فردی و دریبل‌های متوالی‌اش، همگان را به وجد می‌آورد را باید یکی از اصلی‌ترین عوامل پدید آمدن چنین نظریه‌ای بدانیم و البته فینال به یاد ماندنی جام جهانی 1970 مکزیک و پیروزی 4 بر یک برزیل مقابل ایتالیا – که به صورت نمادین پیروزی فوتبال تکنیکی و تهاجمی بر کاتاناچو و فوتبال دفاعی بود – هم آخرین سنگ را به بنای طلایی‌پوشان اضافه کرد تا فاتح جاودانه ژول ریمه، تبدیل به محبوب‌ترین تیم تاریخ فوتبال جهان شود. از آن روزها خیلی می‌گذرد اما جریان فوتبال برزیل به مسیر خود ادامه داده و حتی با تغییرات بنیادینی که در سازمان‌دهی آنها – به‌خصوص از سال 1994 و به لطف حضور کارلوس آلبرتو پریه‌را – ایجاد شده، طلایی‌پوشان موفق شده‌اند با ارائه یک فوتبال دفاعی، پس از سال‌ها ناکامی، دوباره فاتح جام جهانی شوند. باز هم ستارگان برزیل، وارثان همان مهارت‌های فردی و حرکات خاص اجدادشان هستند و هر چند سال یک بار هم ستاره‌ای جدید ظهور می‌کند که در صدر اخبار فوتبال دنیا قرار می‌گیرد.

 روماریو، رونالدو، ریوالدو، رونالدینیو و... همه و همه بزرگ شده همین مکتب فوتبالی هستند که به قول‌ خیلی‌ها، فوتبال مدرن امروزی را – که سیستم‌های بسته دفاعی و بازیکنان تک منظوره و تکنوکرات در آن حرف اول را می‌زنند– از کسالت در می‌آورند.

  بلافاصله بعد از اعلام خبر میزبانی برزیل، مردم ریودوژانیرو به خیابان ریختند و به شادی پرداختند.

به هر حال با تمامی این اوصاف، باید گفت در شرایطی که براساس سیستم چرخشی فیفا، جام جهانی 2014 حتما می‌بایست در آمریکای جنوبی برگزار می‌شد و گزینه‌های دیگر کسب میزبانی، اروگوئه و کلمبیا بودند، همان برزیل بهترین انتخاب محسوب می‌شد؛ چرا که 2 نامزد دیگر، یکی به علت مسائل امنیتی کنار گذاشته شد (کلمبیا) و دیگری یعنی اروگوئه – اولین قهرمان جام ژول ریمه در سال 1930 – هم به دلیل ارتفاع بیش از 2500 پایی ورزشگاه‌های اصلی‌اش از سطح دریا، عملا از گردونه رقابت با برزیل حذف شد و به باور خیلی‌ها، فوتبال یک بار دیگر به خانه‌اش بازگشت.

شاید بتوان به جرات گفت شور و حالی که فوتبال در برزیل دارد را نمی‌توان در هیچ جای دیگر پیدا کرد. ورزشگاه‌های غول‌آسایی چون «ماراکانا» در ریودو‌ژانیرو – که نامش را از رودی به همین نام که از کنار ورزشگاه می‌گذرد وام گرفته است – و حضور 200‌هزار نفری تماشاگران در آن، همه و همه، نوید جام جهانی‌ای پرشور و هیجان را می‌دهند و مردم برزیل که اغراق نیست اگر بگوییم به غیر از فوتبال هیچ دلخوشی دیگری ندارند، بهترین فرصت را یافته‌اند تا یک بار دیگر همه در کنار هم و دوش‌به‌دوش، به ماراکانا بیایند یا دور مجسمه حضرت مسیح، واقع در میدان اصلی ریو (همان مجسمه‌ای که در نمای اول فیلم «زندگی شیرین» فدریکو فلینی بر فراز شهر رم به پرواز درآمده است) جمع شوند و برای قهرمانان‌‌شان دعا کنند و سرود بخوانند تا برای ششمین بار بر قله فوتبال جهان بایستند.

چرا؟
کلیشه را کنار می‌گذاریم و این بار کتاب تاریخ‌ها‌یمان را می‌بندیم تا نگاهی به همین چند سال اخیر بیندازیم. پیش از هر چیز، باید حقیقتی یادآوری شود؛ تا به حال هیچ کدام از دوره‌های جام‌های جهانی نبوده است که بدون حضور برزیل برگزار شود؛ یعنی برزیل در همه ادوار جام جهانی از سال 1930 تا 2006 به میدان رفته است. این طلسم که چندین و چند بار حتی تا آستانه شکسته شدن هم پیش رفت (مسابقات مقدماتی جام جهانی 1998 فرانسه)، باعث شده است این باور به همگان منتقل شود که جام جهانی بدون برزیل بی‌معناست و اصلا جذابیت ندارد. اما آیا واقعا این‌طور است؟

در پاسخ به این سؤال باید گفت مسلما هر تیمی که به جام‌جهانی صعود می‌کند، به اندازه خود تماشاگر دارد و هیچ تیمی نیست که از حمایت هموطنان‌اش بی‌نصیب باشد، اما نکته اینجاست که هواداران برزیل به غیر از خود برزیلی‌ها، جمعیت کثیری را در کل جهان تشکیل می‌دهند که مسلما هجومشان به کشورهای میزبان جام جهانی، به لحاظ مالی، هم به خود میزبان و هم به فیفا کمک بسیاری می‌کند و این حقیقت باعث به‌وجود آمدن بازی‌های پشت پرده بسیاری شده است.

لازم نیست دیدی 100درصد انتقادی یا منفی‌نگرانه داشته باشیم، چرا که هر کس در این سال‌ها فوتبال را به صورت جدی دنبال کرده باشد، حتما خود معترف است که فیفا همواره به صورت نامحسوس، از دور مواظب برزیل و بازیکنانش است.

جام جهانی 2002 را به خاطر بیاورید؛ مسابقاتی که به حق بدترین دوره جام جهانی بود و داوری‌ها دیگر از حد و مرز جانبداری گذشته بود. از یک سو فیفا توصیه کرده بود که یکی از 2 میزبان – یعنی کره جنوبی – حتما بین 4 تیم قرار بگیرد تا شوروحال بازی‌ها نخوابد و از سوی دیگر، برزیل هم - که مانند همیشه عزیز دیدار سپ بالاتر بود - با اتفاقات عجیب و غریب دیدار مقابل ترکیه و شویی که ریوالدو بر پا کرد و بعد هم با مردود اعلام کردن گل فوق‌العاده زیبای بلژیکی‌ها در مرحله بعد، نهایتا به فینال رسید و آنجا آلمان که می‌توان گفت تنها تیمی بود که هیچ حاشیه‌ای نداشت را شکست داد. جالب‌تر اینکه در آن سال، رونالدو که تقریبا تمام فصل را مصدوم بود، به خاطر زدن چند گل در جام جهانی، از سوی فیفا به عنوان برترین بازیکن جهان انتخاب شد.

بدین ترتیب با یک دو دو تا چهار تای ساده، می‌توان منفعت بالایی که برزیل برای فیفا دارد را درک کرد و به عمق این داستان‌ها پی‌برد.

سال 1934 برزیل میزبان جام جهانی بود و در فینال به اروگوئه باخت. آن سال بازیکنان از ترس تماشاگرها از ورزشگاه فرار کردند. سال 2014چه اتفاقی می‌افتد؟

از سوی دیگر، نکته‌ای که در مورد فوتبال برزیل بسیار آزار دهنده شده است، این ژست مظلوم‌نمایی برزیلی‌هاست که با قراردادن آن در کنار حرکاتی که بازیکنانی چون دیدا و ریوالدو انجام می‌دهند یا بی‌بند و باری‌های رونالدو و رونالدینیو، مضحک‌تر از همیشه به چشم می‌آید.

اینکه مدام در بوق و کرنا می‌کنند که رونالدو در خانه‌شان تنها یک کتاب انجیل بوده و آرزوی دیدن پاپ را داشته یا اینکه ریوالدو سر چهارراه‌ها بستنی قیفی می‌فروخته، هیچ ارتباطی به فوتبال و جایگاه این بازیکنان در تیم‌هایشان ندارد؛ یا اینکه رونالدینیو مدام می‌گوید من زشتم ولی جذابم و خود را پسرکی معصوم نشان می‌دهد و بعد به دلیل حضور مداومش در بارها و دیسکوها، از سوی مدیران باشگاهش طرد می‌شود، همه و همه بوی سوءاستفاده از عواطف و دیدگاه عامه مردم را می‌دهد؛ رفتاری که گاهی از آستانه تحمل هم می‌گذرد.

به هر حال، در نظام نمادین جوامع مدرن که خواصش را به فوتبال هم می‌بخشد، وقتی بازیکنان برزیلی تبدیل به اعجوبه‌هایی تکنیکی می‌شوند که دیگر بازیکنان همواره با توحش، در پی تخریب بازی آنها با خطاهای مکرر هستند؛ دیگر نمی‌توان جلوی این موج را گرفت و خودآگاه یا ناخودآگاه، همه از داوران گرفته تا تماشاگران تحت تأثیر قرار می‌گیرند. آیا واقعا زندگی کنونی ستاره‌ای چون دیوید بکام – که از نظر خیلی‌ها بدنام و پوشالی هم شده است – تفاوت چندانی با رونالدو دارد؟

به هر حال، جام جهانی 2014 در برزیل برگزار خواهد شد و در این میان، اگر اروگوئه بتواند به این بازی‌ها راه یابد، خاطره‌ای دور و وحشتناک برایشان در ماراکانا زنده خواهد شد؛ خاطره‌ای که برمی‌گردد به همان جام جهانی 1950؛ جایی که وقتی آنها در دیدار پایانی، میزبان خود را متوقف کردند و مقام قهرمانی را به دست آوردند، مجبور شدند شبانه با قایق از ریودو ژانیرو فرار کنند، چرا که ساکنین این شهر، قصد جانشان را کرده بودند و بعید نبود به مقصودشان دست بیابند. شاید اگر آن سال، فرار اروگوئه‌ای‌ها با موفقیت همراه نمی‌شد، حالا دیگر اصلا برزیلی به این شکل در دنیای فوتبال وجود نداشت که این همه بحث و جدل بیافریند.

کد خبر 36482

پر بیننده‌ترین اخبار فوتبال ايران

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز